نویسنده «داستان موسیو»:
داستان آرسن داستان انسانیت است/ روزی که موسیو «مولا علی» گفت
ایسنا/ گیلان. نویسنده کتاب «داستان موسیو»، با بیان اینکه آرسن میناسیان درس انسانیّت به ما میدهد، گفت: او به انسان به ما هو انسان توجه داشت و آن چیزی برایش مهم بود که انسانیّت را تفسیر کند.
به بهانه مراسم بزرگداشت آرسن میناسیان، خیّر گیلانی و رونمایی از کتاب «داستان موسیو» با نویسنده این کتاب دکتر محمود رنجبر، دانشیار دانشگاه گیلان و ریاست پژوهشکده گیلانشناسی گفتگویی به شرح زیر انجام دادیم:
دکتر محمود رنجبر در گفت و گو با ایسنا، گفت: «داستان موسیو» روایت دیدهها و شنیدههای کسانی است که با این نیکوکار برجسته آشنا بودند. وی ادامه داد: «داستان موسیو» با سیر روایی خود قطعات خاطرات بازمانده را با توالی علّی و معلولی بیان میکند.
رئیس پژوهشکده گیلانشناسی گفت: اگرچه درباره آرسن میناسیان کتابهای متعددی نوشته شده، اما اغلب این کتابها یا تکههایی از خاطرات و نقل قولهایی از افراد مختلف هستند و یا معمولا به گزارش عملکرد آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت در زمان وی میپردازند. این شد که دریافتم جای یک کتاب روایی داستان درباره آرسن میناسیان که بتواند با نسل جوان ارتباط برقرار کند، خالی است. وی با بیان اینکه کتاب «داستان موسیو» به ارتباط بین آرسن با تحولات و تغییرات فرهنگی و اجتماعی شهر رشت میپردازد، افزود: پژوهش درباره آرسن از سال گذشته شروع شد و پس از تحقیقی 6 ماهه، شروع به نگارش کردم و نگارش داستان 5 ماه طول کشید.
رنجبر درباره شروع به نگارش این اثر ارزنده، گفت: تالیف «داستان موسیو» به طور مشخص از فروردین 1402 آغاز شد؛ زمانی که در مراسم بزرگداشت مرحوم میناسیان در آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت شرکت کردم و آنجا بود که احساس کردم جای یک اثر هنری که بتواند آرسن میناسیان را به عنوان سرمایه اجتماعی نه فقط رشت، بلکه ایران معرفی کند، خالی است؛ بنابراین تصمیم گرفتم آرسن میناسیان را با ابزار هنر و ادبیات معرفی کنم. این محقّق و نویسنده گیلانی ادامه داد: در طی 6 ماه تحقیق و پژوهش، تمامی کتابها و مجلات و نشریاتی را که درباره آرسن میناسیان مطلب نوشته بودند جمعآوری و مطالعه کردم.
رنجبر گفت: «داستان موسیو» روایتی داستانی از زندگی آرسن میناسیان است. در این کتاب تلاش کردم به روایتها و خاطرات مطرح شده از ایشان وفادار باشم؛ به گونهای که تمامی صحنههای نقل شده در کتاب مبتنی بر نوشتههایی است که درباره آرسن وجود دارد و زاییده صرف تخیّل نویسنده نیست. وی اضافه کرد: آرسن میناسیان درس انسانیّت به ما میدهد. او نگاه محدود به یک طایفه خاص نداشت؛ این در حالی است که او میتوانست فقط به خانواده خود و همکیشان و شهر خود یعنی رشت توجه کند، آن چیزی برایش مهم بود که انسانیّت را تفسیر کند.
دانشیار دانشگاه گیلان با بیان اینکه آرسن انسانها را به عنوان سایه و آیه خداوند میشناخت و نگاهش به همه انسانها مبتنی بر رحمانیّت بود، گفت: آرسن برای ساخت آسایشگاه معلولین و سالمندان منتظر یک جرّقه بود، زیرا همه لحظهها و صحنهها برای او آیت و آزمون بود. این جرّقه در خاطرهای به این شکل آمده که در دیدار آرسن با دکتر حکیمزاده، مدیرکل وقت بهداری، سرهنگی مراجعه میکند و خواستار بستری شدن مادر سالخورده خود در بیمارستان پورسینای رشت میشود، امّا با مخالفت مدیرکل مواجه میشود. نقطه عطف احداث آسایشگاه همین اتفاق بود و آرسن پیشنهاد احداث آسایشگاهی برای سالخوردگان را به دکتر حکیمزاده داد.
رئیس پژوهشکده گیلانشناسی گفت: در راه ساخت این بنای ماندگار، روحانیّت پیشقراول رشت همچون آیتالله بحرالعلوم و آیتالله ضیابری که چراغ هدایت انسانیّت بودند با آرسن همراه شدند و حتّی از شهروندان گیلانی دعوت کردند این بنا را برای ساخت آسایشگاه اختصاص دهند. رنجبر تاکید کرد: از جمله بانیان آسایشگاه سالمندان رشت، حسین استقامت است که زمین این مکان را هدیه کرد. حسین استقامت یکی از یاران میرزا کوچک است که پس از نهضت جنگل، به کار کشاورزی مشغول شده بود و به تشویق آیتالله ضیابری، زمینی را برای ساخت آسایشگاه اختصاص داد. وی در ادامه متذکّر شد: فکر و ذهن آرسن معطوف به رونق آسایشگاه معلولین و سالمندان بود تا جایی که دیگر به داروخانه کارون که اوّلین داروخانه شبانهروزی ایران بود، کمتر توجّه داشت. این محقّق و نویسنده اضافه کرد: آرسن در آسایشگاه یک داروخانه کوچک ایجاد کرد تا به درمان معلولین و سالمندان متمرکز شود.
رنجبر با بیان اینکه آرسن میناسیان برای مسیحیان یک تفسیری از آیات انجیل است، عنوان کرد: منش و رفتار و کردار آرسن مبتنی بر آموزههای دینی بود. زمانی که از او برای افتتاح یک نمازخانه در اردوی دانشآموزی رشت در سالهای قبل از انقلاب دعوت میشود، هنگام بریدن روبان افتتاحیه میگوید «به نام خدا، با یاد مولا علی». زمانی که آرسن نام مولا علی را بر زبان جاری میکند، فردی به او متذکّر میشود که «به عنوان یک مسیحی بهتر بود نام مسیح را میگفتی»، امّا آرسن در پاسخ میگوید «همه پیشوایان الهی برای رستگاری بشریّت آمدهاند». وی نگاه آرسن میناسیان را برگرفته از آیه «لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» دانست و گفت: او به امام علی(ع) و امام حسین(ع) علاقه فراوانی داشت و در غالب مراسمی که در مسجد کاسهفروشان و مسجد گلشن که آیتالله بحرالعلوم و آیتالله ضیابری در آن به منبر میرفتند حضور مییافت.
دانشیار دانشگاه گیلان درباره علاقهمندی آرسن به ائمه شیعیان، گفت: آرسن حتّی پا برهنه در عزاداریهای ایّام عاشورا شرکت میکرد. رنجبر خاطر نشان کرد: کتاب داستان موسیو در 172 صفحه و 14 بخش تشکیل شده و دوران نوجوانی آرسن تا وفات او را در بر میگیرد. وی درباره بازتاب مسائل اجتماعی در کتاب «داستان موسیو»، یادآور شد: در جریان درگیریهای داخلی در شوروی سابق، در سال 1299 عدّهای از مردم ارمنستان کوچ کرده و وارد گیلان میشوند. در آن زمان میرزا کوچک بر گیلان مسلّط شده بود و مناطق مختلف استان تحت سیطره نهضت جنگل بود لذا ارمنیهایی که آواره شده بودند وارد بندر کیاشهر و تالش شدند و به دستور میرزا کوچک، استقبالی گرم از آنان به عمل آمد. آرسن در این زمان 13 ساله بود. وقتی این صحنهها را دید و فهمید که مردم گیلان چه با محبّت از همکیشان وی استقبال کردند، با خود عهد بست که خدمتگزار مردمی باشد که در حقّ همکیشنانش مهربانی کردند.
رئیس پژوهشکده گیلانشناسی با اشاره به سفر آرسن به قزوین و آشنایی او با یک پزشک گیاهدرمانی، عنوان کرد: آن پزشک درمانهای گیاهی و شیمیایی را مخلوط میکرد و فرمول خاصی برای ساخت دارو داشت. آرسن همه این فرمولها را از استادش فرا گرفت و پس از فراگیری فنون دارویی در قزوین نماند و دوباره به گیلان و رشت برگشت؛ کشور آن زمان درگیر جنگ جهانی دوّم شده بود و انواع بیماریهای واگیر همچون تیفوس و وبا غوغا میکرد. علیرغم اینکه برخی از افراد در چنین اوضاع نابسامان به دنبال چپاول دیگران و کسب قدرت و ثروت بودند، آرسن به فکر درمان مردم بیمار بود و داروها را با قیمت ارزانتر به مردم میفروخت و حتّی در ورودی داروخانه کارون یک صندوق برای پرداخت هزینه دارو گذاشته بود. افراد به خواست خودشان پول دارو را پرداخت میکردند. این همکاری و همیاری آرسن موجب شد که اقبال مردم به داروخانه کارون زیاد شود و آرسن داروخانه را سه شیفت سرپا نگه میداشت. بدین ترتیب داروخانه کارون نخستین داروخانه شبانهروزی ایران شد.
وی با بیان اینکه آرسن میناسیان در حوزههای اجتماعی نیز سرآمد و مورد قبول مردم بود، اضافه کرد: برای آرسن انسان مهم بود و یک دزد یا بزرگزاده برای او فرقی نداشت. روزی یک زن به آرسن مراجعه میکند و از او میخواهد که ضمانت همسرش را بکند که به خاطر گاودزدی در زندان است. آرسن بدون تعلّل به دادگستری مراجعه کرده و ضامن آن فرد میشود و رضایت فرد شاکی را که در روستا بود، جلب میکند و آن فرد را که مرتکب دزدی شده بود، آزاد میکند. رنجبر اظهار کرد: برای آرسن آن فرد، در درجه اوّل، پدر یک خانواده و یک انسان بود که حقّ حیات دارد و این جامعه است که زمینه دزدی او را فراهم کرده، بنابراین نباید اجازه دهیم دزدی کند و لذا تلاش کرد برای او در یک کارخانه شغل پیدا کند.